مشت هایی گره شده به سمت نور!!! خسته ام... از حماسه های فریاد. دلتنگی پدری در حصر؟؟؟ در این کویر... دلتنگم برای سرایش عاشقانه هایی از جنس بودن و این روزها تو نیستی... .شکسته شدی پدر.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر