آن شب که غبار سکوت تنها را خواهد بلعید
چگونه تکبیر واهمه در کلام حسرت نقش نبندد
روز عصیان کفر
طغیان قطره ای فره ی نیک اگر می بود
در ژرفای بی مرز
این تاریکی و تنهایی
فانوسکی با صد ها امید ما را در انظار میبود
دریغا...!
شعله های شرارت
ریشه های شرافت میسوزاند
و من امروز تشنه ی کامی شیرین از کلامم..!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر