غژ
غژ
غژ...
سمباده بكش بر جمجمه ام
غژ غژ غژ...
برمحفظه ي زلزله حجمي ز خطوط دوراني گله كن ساده بكش.
غژ
غژ
سمباده بكش انگشت بچرخان در حدقه خالي كنش از چشم خونابه و لخته
بر سر اين لاشه ي خاك افتاده بكش.
غژ غژ سمباده بكش...
تاريكترش كن یوغ بزن بر مچ پا...
غل بين دو پا زنجيري پل...
در ثانيه هاي رعشه رها شو...
شريان به تشنج!!
ضربه به شهرگ !!
یاكه نگونش كن وبا زنجيرش كباده بكش...
غژ غژ...
سمباده بكش...
اين منحني از ضربت قداره شكسته بين خطوطي متوازي...
محصور به شطرنجي خفقاني ويراني، ويراني تسليمم!
دشنه به قرباني آماده بكش...
غژ
غژ...
سمباده بكش...
صُلّابه :با سوزنی مسموم...
داغ :بر گرُده ام شلاق...
تسليمم گر جُم خوردم قلاّده بكش
غژ
غژ
غژ
غژ...
تمام...
۱۳۹۱ شهریور ۱۶, پنجشنبه
موسیقی...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر